۱۳۹۱ خرداد ۱۳, شنبه

قطارها


قطارها می گذرند
بر دو ریل باید و هست.
آسمان خاکستری ست
که مرگ قهوه اش را بر آن دم می زند
خاکسترها وا می پاشند تا مگر زندگان هوایی نفس کشند.
 وچنین آسمان در رگ و پی شان نشت می کند.



نه آب در دست می ماند
نه خواب در ایوان چشم می خوابد
قطارها از ایستگاه می روند و مسافران 
می رسند و
نمی رسند.


      .........    

شعر : اِمل دنقل 
تصویر : رابرت هاوزر 
از کتاب " تو مشغول مردن ات بودی " 


پ.ن : تطبیق شعر و تصویر در این کتاب،  حال و هوای آدم رو دگرگون می کنه...
 حس و حال شعرها و عکس ها که به کنار...