۱۳۹۰ مرداد ۵, چهارشنبه

گزارش یک رویا


« جوانان امروزی را که می بینم غصه ام می گیرد » حاتمی کیایی که با دیده بان و مهاجرش جنگ را برای ما معنا کرد و با روبان قرمز و آژانس شیشه ای اش از احوالات گذشت جنگ برای ما گفت ؛ پیش آمد و رسید به نقطه ای که امروز است! دغدغه های او امروز دیگر چیزی فراتر از جنگ و دشمن و دفاع است.حاتمی کیا که با «دعوت» افکار و روحیات درونی اش را در مورد مشکلات جوانان به صحنه آورد ، بار دیگر و در قدمی نو با فیلم گزارش یک جشن به معنای کلمه فقط از جوان می گوید و حرفهایش. آری ! در این مقطع باید از شرافت و حیثیت جوانان دفاع کرد و برای حمایت از آنان جنگید . گزارش یک جشن را شاید بتوان شجاعانه ترین اثر سینمایی ای نامید که از دغدغه های جوانان می گوید. فیلم روایتی است ساده از شکل گیری فضایی که در آن جوانان در جستجوی راهی برای حل معضلات خود هستند و با ورودی افرادی به این فضا اتفاقاتی رخ می دهد. حاتمی کیا در قدمی رو به جلو فاصله اش را با مردم به کمترین حد ممکن رسانده است و قصد کرده است که از نزدیک از درونیات و دغدغه های آنان به خصوص قشر کم سن و سالش بگوید.

قصدی بر تحلیل یا تفسیر از فیلم جدید حاتمی کیا ندارم و صرفاً به نکاتی می پردازم که در هنگام اکران می تواند نگاه شما را متمرکز کند و از پیچیدگی های نمادینی که بعضاً با دیدن دوباره فیلم هم قابل حل نیستند جلوگیری به عمل آورند :
حاتمی کیا آنقدر در اجرای ایده اش ذوق و شور به خرج داده است که به کلی از یاد برده است که این فیلم قرار است روی پرده برود. گزارش یک جشن از مشکلات بسیاری رنج می برد که لذت تماشا را از آن گرفته است. فیلم را می توان از سویی نمادین ترین اثر حاتمی کیا نامید . همه چیز در گزارش یک جشن نماینده یک عنصر است. از لادن تا سرهنگ که هر کدام یک قشر را بازمی نمایانند و حتی حرکات و مکان های فیلم هم از برای یک مفهوم شکل گرفته اند.
بیننده آنقدر در پیچ و خم و نمادهای فیلم حیران و سرگردان می شود که از قصه اصلی که آن هم اصلاً معلوم نیست باید به چه سرایی برسد غافل می ماند و به واقع نمی توان تمرکز و ثبات را در روایت فیلم مشاهده کرد.
گزارش یک جشن ، گزارش جشنی است که کنترلی بررفت و آمد مهمانان ضیافتش نیست. عده ای با ورود خود مسیر این ضیافت را به یک سو می کشند و عده ای دیگر اصلاً معلوم نیست برای چه آمده اند و حتی هیچ توضیحی برای رفت و آمد آنان یافت نمی شود.
در این که حاتمی کیا جزء به جزء روی عناصر فیلمش کار کرده و بسیار دقیق در اجرا عمل کرده است ، هیچ شکی نیست. اگر قدم به قدم هر شخص و واقعه فیلم را بررسی کنیم به ذات و نیت آن پی می برید. اما بیننده فیلم نه چنین فرصتی دارد و نه بعضاً چنین دقتی. اصولاً فیلمی که پیوسته نباشد نمی تواند در بیان موفق باشد و این مشکلی است که گزارش یک جشن از آن رنج می برد.
از این نقایص که صرف نظر کنیم ، فیلم با بازیهای متفاوتش در کنار سکانس های جان دارش با مهر و امضای حاتمی کیا ، بن مایه فیلم را می سازند ؛ رویارویی های شخصیت ها با هم بسیار برانگیزنده احساسات است. در جای جای این فیلم کاراکترها با روبه رو شدن با هم و ردوبدل کردن دیالوگ های نابی که امروزه کمتر شنیده می شود ، تماشاگر را به وجد می آورند. اگر کیانیانِ آژانس شیشه ای را پسندید ، شما را به تماشای تکرار آن اجرای خوشایند دعوت می کنم. موسیقی فیلم اگر کار کارن همایونفر نبود ، تضمینی بر تایید این فیلم از سوی تماشاگران و منتقدین وجود نداشت. او در نقاط حساس فیلم به زیبایی ، با صدا به فریم ها جان بخشیده است. در یک کلام حاتمی کیا خواسته است که از دغدغه های جوانان و شور ونشاطی که دارند بگوید . ساخت گزارش یک جشن را هر چه که باشد به فال نیک می گیریم و امید خواهیم داشت که او در این مسیر کماکان طی طریق کند و از مردمش بگوید و حرفهای ناگفته شان.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر